فرشته آسماني من

دخمل ناز من

سلام عزيز دل مامان..... امروز صبح با بابا رفتيم سونو....2 ساعت معطل شديم ساعتها برام خيلي كند ميگذشت....از استرس داشتم ميمردم صداي قلب خودم ميشنيدم....بابا هم دل تو دلش نبود....وقتي نوبتمون شد تورو توي مانيتور ديدم...الهي من قربونت برم....تو يه دختر نازي ماماني...خدايا شكرت...از همه مهمتر اين كه همه چي خوب بود تو سالم و سرحال بودي..... صداي قلبتم شنيدم بابايي هم شنيد با تمام وجود لبخند ميزد و خوشحالي رو از توي صورتش ميديدم..... عزيزم 27 خرداد هم تولد مامان بود امسال واقعا يه احساس خاصي داشتم و هزار برابر قدر مامان مينا ميدونم...... خدايا شكرت و هزار بار شكر كه تو سالمي ....وزنت 159 گرم و قد 17 سانتي متر .....عزيزم حسابي بزرگ شو و قوي...
30 خرداد 1391

روز پدر

سلام عزيز دلم...... امروز 14 هفته دو روز كه من و تو باهميم و من خيلي حس خوبي دارم...يه كم شيكم اومده جلو و اين نشون ميده كه تو داري رشد ميكني...عزيزم تا ميتوني بزرگ شو وقوي... هفته پيش رفتم دكتر و جواب سونوگرافي رو بردم.....خدا روشكر خانم دكتر گفت همه چي خوبه... خدايا صد هزار مرتبه شكرت......ميدوني ماماني خيلي كنجكاوم ببينم دخملي يا پسمل....برام فرق نميكنه چي باشي فقط ميخوام سالم باشي بابا مهدي هم همينو ميخواد....... 2 روز ديگه روز پدر....از همين جا من و تو به بابا مهدي روز شو تبريك ميگيم........ بابايي روزت مبارك ماماني مواظب خودت باشششش..... ...
13 خرداد 1391

روز مادر

سلام عزيزم....خوبي ماماني؟جات خوبه؟ الهي من قربون اون دست و پات برم....4 شنبه رفتم سونوگرافي دكتر بهم گفت زود اومدي قدت بايد بشه 45 ميلي متر...زودتر بزرگ شو عزيزم.... وقتي توي مانيتور ديدم چه حالي بودم ايشاله قسمت همه منتظرها بشه..... امروز روز مادر هست.... ايشاله سال ديگه تو توي بغلمي خودت برام بهترين هديه خدايي..... خدايا صدهزار مرتبه شكرت براي هديه قشنگي كه بهم دادي....خدايا كمكم كن اين راه رو به سلامت طي كنم ني ني قشنگم سالم و صالح بياد تو بغلم......خدايا خودت مواظب ني نيم باششششششششش....                        &nb...
23 ارديبهشت 1391

صداي قلب

سلام عزيز دلم.... هفته پيش 3 شنبه 29 فروردين با بابايي رفتيم دكتر البته مامان مينا هم اومد....وقتي نوبتمون شد مامان مينا نتونست بياد تو مطب خيلي ناراحت شدم.....اي جانم ماماني...صداي قلب قشنگت شنيدم البته 2 ثانيه....خانم دكتر گفت بيشتر از اين اذيت ميشي...بابايي رو هم صدا كرد اونم شنيد خيلي لحظه قشنگي بود...ايشاله 120 سال قلبت بزنه.... عزيزم فردا وارد هفته 9 ميشيم يعني ميريم تو سه ماه ايشاله اين روزا به سلامتي بگذره و تو بياي تو بغلم حسابي بزرگ شو و قوي.....
3 ارديبهشت 1391

خوش اومدي

سلام نفس مامان.... ایندفعه که برات مینویسم میدونم که تو وجودم هستی....روز ٨ عید فهمیدم که بعد این همه ناز کردن اومدی تو دل مامان نشستی......چی برات بگم از اون روز که تا خودت نچشی درک نمیکنی چی میگم.... صبح که بی بی چک گذاشتم و خط دوم ظاهر شد اول فکر کردم اشتباه میدیدم نیم ساعت تو خونه راه میرفتم نگاه میکردم به بی بی چک نگاه میکردم....بعد به بابا اس ام دادم که بیا مامان ببر آزمایش وقتی زنگ زد صداش میلرزید....بعدش رفتم آزمایش و مطمئن شدم تو اومدی تو دلم جا خوش کردی نه من طاقت آوردم نه بابا به همه گفتیم و همه تبریک میگفتن....خیلی حس خوبی بود فقط خدا رو شکر میکردم...دعا میکردم که این لذت قسمت همه اونایی که نی نی میخوان بکنه..... هفته&nbs...
21 فروردين 1391

انتظار

سلام ني ني قشنگ من.....نميدونم الان تو دل مني يا پيش خدا....؟؟؟؟ امروز ساعت 5 معلوم ميشه كه اومدي پيش مامان يا نه؟خداكنه كه اومده باشي....نميدوني بابايي چقدر انتظارت ميكشه..... عزيزم تو دل مامان باش..........!!!!از خدا بودنت خواستم ميخوام كه پيشم باشي..... خداياااااااااا....... عزيزم منتظرممممممممممم
12 دی 1390

دلتنگي

سلام عزيز دلم..... عزيزم من همچنان منتظر تو هستم.....اما نميدونم خدا كي تو رو به من ميده....حتما بايد صبر كنم تو حسابي قوي بشي بعد بياي تو دل من.....ني ني قشنگ من بايد قوي باشه تپل باشه....قربونت برم..... نميدوني بابايي چقدر دوست داره تو زودتر بياي....خيلي دوست داره....زودتر بيا كه من بتونم باخبر اومدن تو خوشحالش كنم.... ني ني مامان واسه من و بابايي دعا كن......
26 آذر 1390

عشق ماماني

سلام عزيزم..... ما از كربلا برگشتيم....واي خدا چه جايي بود....عالي بود....ايشااله بازم قسمت بشه بريم....ني ني خوشگلم باشه باهم بريم..... جمعه بله برون خاله شيوا بود دعا كن كه خوشبخت بشه خاله مهربونت.....ماه شده بود خالت.... تو رو از امام حسين خواستم.....از اون جا تربت آوردم كه كامت با تربت امام حسين باز كنم..... بيا پيش مامانيييييييييييييييييي.......
6 آذر 1390

ني ني قشنگم بياااا

سلام ني ني ي قشنگم ....... بازم مامان تنهاست و بابايي رفته ماموريت.....اما اگه تو پيشم باشي كمتر احساس تنهايي ميكنم... قشنگم بيا تو دل مامان شايد اين سردردهاي لعنتي ماماني خوب بشه..... براي مامان دعا كن كه سرش خوب بشه و واسه هميشه از اين سردردا راحت بشه..... اگه خدا بخواد خاله شيوا داره عروس ميشه....عزيزم واسه خاله مهربونتم دعا كن كه خوشبخت و سلامت باشه هميشه..... واسه بابايي هم دعا كن كه تو كارش موفق باشه و هميشه سلامت....   دوست دارم قشنگ مامان..... ...
17 آبان 1390

نفس من

سلام به روی ماهت عزیزممممممم..... مامانی چند روزه تنهاست بابایی رفته ماموریت....تا دوهفته دیگه من و بابایی و مامان مینا و بابا امیر و خاله شیوا میریم کربلا..... بی صبرانه اومدنت تو دلم انتظار میکشممممممممم و بابایی هم وقتی باهم راجب تو حرف میزنیم برق خوشحالی رو تو چشاش میبینمممممممممممممممممممم زودتر بیا تو دل مامانی تا لذت مادر بودن بچشممممممممممممممممممممممممم ...
11 آبان 1390